، تا این لحظه: 11 سال و 9 ماه و 9 روز سن داره

خاطرات رادین

نی نی دون 4

1392/4/17 14:59
نویسنده : سمیرا
757 بازدید
اشتراک گذاری

به نام خدا

عشق  من رادین الان یازده ماه و دو هفته و سه روزشه

این عکس تووی بیمارستان هستش......

وقتی یه روزه بود.....

رادین مامان موقع تولد 2740 گرم بودش.....

عکس پاهای نازش توو عکس معلومه.... الهی قربون اون ژستت برم من مامانی...اینا لباسای بیمارستان هستش.... توو دو روزی که اونجا بودیم این لباسا تنش بود(البته دو دست بودش)... هر روز هم حموم میبردنش.....

پسر و بابا

اینجا اولین برخورد پدر و پسر هستش..... همسری میترسید و نمیتونست خووب بغلش بگیره....

مرخص شدن از بیمارستان

اینجا لباسایی که مامانی خریده بود رو پوشیدی و داریم از بیمارستان بای بای میکنیم.... چقدم  لباسا تنت گشاده!

بعد از 4روز که از تهران برگشتیم شب چهارم رادین مامان، زردیش عود کردش.... و ما مجبور شدیم ببریمش بیمارستان امدادی ابهر.... اینجا زیر دستگاه هستی نفسم.....

اینجا تووی بیمارستان امدادی توو بغل بابایی هستی..... خیلی اذیت شدی توو اون 5 روزی که اونجا بودیم

اینجا هم وقتی هستش که اومدیم خونه مامانی اینا..... حالت خوب بودش و ما تو رو بردیم حیاط عکس انداختیم

اینجا هم لباسای نازت رو پوشوندیم.... حسابی به تنت گشاد هستش...... آخه خیلی کوچولو بودی

اینجا هم مثل فرشته ها خوابیده بودی...... ای جووون من

اینجا هم شادوماد شدی و گل رو گرفتی دستت

 

اینجا قیافش حسابی متعجب شده... الهی فداش شم..... اینجا دو ماهه بودی

 

اینجا پسمل من عسل شده..... قربون اون دهنت برم که بالاش بخاطر شیر خوردن اونطوری قلمبه شده

فعلا تا دو ماهگی نی نی دون مامان کافیه......

دوباره که عکسا رو آپلود کردم میام و مینویسم از عشقم

دوست داشتم از سیسمونی هم عکس میزاشتم اما واقعا پسرک نمیزاره

عاشقتم رادین من

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (0)